laos ...asiyaye jonobe sharghi


Advertisement
Laos' flag
Asia » Laos
September 1st 2014
Published: April 28th 2015
Edit Blog Post

Total Distance: 0 miles / 0 kmMouse: 0,0


Additional maps: Untitled

کشور لاوس اولین تجربه آسیای جنوب شرقی و آب و هوای معتدل استوای و گرم و مرطوب با درختان انبوه موز و نارگیل و و بسیار سرسبز و مردمی بسیار آروم با مذهب اکثریت بودایی معابدی رنگارنگ و پر جلال از رنگهایی طلایی و قرمز و عابد ها و زاهدان بودایی در سطح شهر به نام مانک ها و شهر ویان چیان پایتخت این کشور که بسیار تمیز و مردم و رانندگانی آروم و با فرهنگ خوب رانندگی و احترام به دوچرخه سواران ،و بیشتر زنان و مردان محلی و بومی اکثرا با دوچرخه همه جا میروند و حمل میکنند ،زنان بسیاری با مدلهای مختلف بر روی موتور از چیزهای جالبی که دیدم چون از سن بسیار کم همه موتور دارند ،زبان مردم هم لاوسی هست و‌کشوری که دوباره متاثر از فرهنگ و نظام کمونیستی همه جا پرچم چکش و داس کنار پرچم لاوس میتونی ببینی و چیزی که جالبه آرامش بیش از حد شهره که هیچ کس عجله ای برای رسیدن به جایی نداره و لاوس یکی از کشورهای که در جهان رتبه های اول بمب اندازی توسط آمریکا رو در سالهای اخیر جنگها داشته و هر هشت دقیقه چند کیلو بمب به ازای هر نفر ۵ کیلو بمب رو‌سر

مردم میریختند و هنوز زمین این کشور مملو‌از بمب های خنثی نشده ای هست که به دلیل فقر شدید این کشور دورافتاده قادر به اتمام این پروژه نیستند و و همچنان کلی متقاضی در مرکزی به نام کوپ سنتر عهده دار این پروژه ها هستند ،و تقریبا در هر سال بین هشتاد تا صد نفر زخمی و کشته دارند ،و همین چند وقت اخیر هم زنی روستایی در حال آشپزی در کنار خانه اش به دلیل روشن کردن آتش جون خودش از دست داد و کلی کودکان که برای بازی در مزارع و جنگلها هستند به هوای دیدن توپی کوچک و آهنی بمب رو از رو زمین برمیدارند و در دستانشون در حال بازی با همبازیهاشون منفجر میشه که دیدن عکسها و فیلمها در مرکز تآلید کننده دست و پاهای مصنوعی بسیار پلخراش بود و نمیشه باور کرد هنوزم اثرات جنگها و خودخواهی های آمریکا در این مناطق در این از زمانهای قدیم در زندگی نسل آینده این مردم بیچاره تاثیر گذاشته و هنوزم مردم اینجا در سختی های زیادی هستند برای آموزش کودکان اما متاسفانه قابل کنترل نیست و سالهای سال جمع آوری میلیونها مین و بمب زمان میخواد ،و میتونید اطلاعات دقیق تر و در وبسایت ها ببینید


بازدید از چند جای دیدنی در ویان چیان که شهری زیبا با دستاوردهای به جا مانده فرانسویان شبیه فرانسه هم بود خیلی جالب بود و همه جا تابلوها به زبان لاوسی و فرانسوی بود چون در گذشته یکی از شهرهای مستعمره فرانسویان بوده و دروازه پاتوکسای ویکتوری بسیار شبیه آرک دوتریام فرانسه هست که توسط اونها ساخته شده




و چند معبد زیبای بوداییان از گذشته و تاد فا که نماد ملی کشور لاوس است.و بودا پارک در سی کیلومتری ویان تیان که جایی جالب بود از بوداهایی قدیمی البته کمی هم با قیافه های خنده دار




غذاها اینجا تنوع خیلی زیادی داره و بسیار تازه و سلامت سرو میشه با انواع میوه های استوایی و سبزیجات و ادویه های محلی که کاملا حال و هوایی متفاوتی رو برای من داشت مخصوصا بعد از چند ماه غذاهای روسی اینجا بهشت محسوب میشه و فرهنگ غذایی اینجا برگرفته از خودشون و تایلند و ویتنام بیشتر و خلاصه توی راه هم همه جا انواع سبزیجات تفت داده با برنج حاضر بود ،و خیلی ارزان اما نه در شهر ، ولی کلا کشوری است که میشه غذاهای ارزون زیادی پیدا کرد و البته خوشمزه .




به

جز چند تا چیز که واقعا حال آدم بد میکرد ، براتون نام میبرم ،موش ،ملخ ،خفاش ، غورباقه و چندین نوع حشرات مختلف درختی و مار که البته من امتحانشون .....نکردم!


دوچرخه سواری در اینجا تجربه ای متفاوت از همه اون چیزی که فکر میکردم اما بسیار جالب و چالش برانگیز ،




رطوبت هوای اینجا خیلی خیلی در طول روز دوچرخه سواری سخت میکنه و حسابی از عرق لباسهام خیس خیس میشه اما به دلیل مینهای زیاد در زمینها و کلی مار و حشرات و نبودن سطحی خوب کمپ زدن رو دشوار میکنه و مجبور بودیم هر روز رو تا مسیر مشخص و روستایی بریم و در یک مسافرخونه یا هتلی بخوابیم که بسیار ارزان بود و از شبی ۵ یا شش دلار تا نهایت ده لار بود که به دلیل وجود حموم و اینترنت بعد از یه روز گرم و سخت خیلی خیلی عالی بود،و این تجربه با کشورهای آسیانه میانه که اینترنت به سختی پیدا میشد حال و هوای سفرت رو خیلی عوض میکنه چون از دنیای اطرافت بیشتر خبر دار میشدی و ارتباط با خانواده و دوستان هم حس خوبی بود




بعد از چند روز در پایتخت لاوس به دنبال

ویزاهای مختلف کشورهای همسایه با چالشی جدید مواجه شدم که باید در همین جا ذکر کنم برای ما ایرانی ها هیچ وقت گرفتن ویزای هیچ کشوری به آسونی که فکر میکنیم نیست و داستان من هم از این قراره که برنامه سفر ما در آسیای جنوب شرقی از کشور لاوس به چند کشور ویتنام و کامبوج و تایلند و بعد تا مالزی و سنگاپور ادامه داره و برای همین هم از سفارت ویتنام شروع کردم که گفتن نه متاسفانه ایرانی ها نمیتونند بدون نامه دعوت نامه و هماهنگی یک تور از آژانسهای ما در ویتنام وارد بشوندو من دقیقا این کار و کردم اما به هیچ آژانسی با تجربه من نمیشه از راه دور اعتماد کرد و پول داد تا این کار و برات بکنند و من به سفارت بعدی کامبوج رفتم و خانمی با رفتاری بسیار بی ادبانه به ما گفت ما در این زمان به ایرانیها ویزا نمیدیم و من با نامیدی به سفارت تایلند رفتم و خلاصه اونجا هم گفتند ایرانی ها برای گرفتن ویزای تایلند باید از کشور خودشون اقدام کنند و اینگونه بود که بنده و همسفرام با برنامه ای از پیش تعیین شده به درهای بسته خوردیم ولی من نا امید نشدم و خلاصه به هر طریقی بود اول رفتم دنبال کار ویزای ویتنام چون هنوز راهی بود و خلاصه بعد از کلی پرس و جو در اینترنت و یافتن یه آژانس مسافرتی تو ایران که ویزای ویتنام میگرفت با شخصی ایرانی در ویتنام آشنا شدم و این حمید آقا نام بسیار مهربون همه کارها رو ردیف کرد اما متاسفانه من به بلیط هواپیما نیاز داشتم و امکان دوچرخه سواری به مرز و وارد خاک شدن نبود ،و اینها همش برنامه ها رو با گروه کلی دچار مشکل میکرد و در واقع تنها کشور بدون مشکل همین لاوس بود که وقتی از بیشکک به مقصد اینجا پرواز کردیم ویزای ورود به مقصد برای ایرانی ها آماده بود و ۳۰ دلار هزینه و یه عکس و یه فرم که خیلی آسون بود ،و جایی که اومدن برای دوچرخه سواری از ماه های اکتبر به بعد پیشنهاد میکنم ،چون هم گرفتن ویزا آسونه هم تجربه ای خوب و جدید از آسیای جنوب شرقی به غیر از تایلند است چون بیشتر ایرانی ها عاشق تایلند هستند و فراموش میکنند کشوری همسایه با تایلند پر از جاذبه های دیدنی و بسیار بکر و مناسب برای دوچرخه سواری ،در نهایت بعد از سرویس دوچرخه ها به سوی جاده راهی شدیم سفری برای اولین بار در جاده های آسیای جنوب شرقی تجربه ای ناب بود چون همه جا شبیه تصویر عکسها و فیلم های هالی وود با غروبی زیبا و درختان انبوه موز و نارگیل و کوههایی سرسبز بود که بعد از ماهها تجربه سفر در کوهستان بسیار در اوایل برام جذاب به نظر میرسید ، اما هوا بسیار گرم و شرجی بود و به دلیل تضاد شدید آب و هوای سرد کوهستانی که توش بودیم تا چند روز پیش و اینجا گرم و مرطوب دچار سردردهای زیادی شدم و لی بعد از چند روز دوباره آبندی شدم و موتورم گرم شد و شهر ویان تیان رو تا شهر وانگ ویان پا زدیم که شهری بسیار زیبا آروم در کنار رودخانه مکونگ معروفترین و طولانی ترین رودخانه آسیای جنوب شرقی به طول بیش از ۴۷۰۰ کیلومتر در چند کشور چین و تایلند و لاوس و ویتنام و کامبوج و ادامه داره،و ما در هتلی بسیار ارزان اما فوقالعاده با منظره ای زیبا از مزارع سبز برنج و کوهای بلند و شکلی عجیب که مردی ایرلندی اونو تاسیس کرده بود چند روزی موندیم و استراحت خوبی بود و بسیار آرام بخش بود و تماشای فستیوال قایقرانی مردم بومی با قایقهای باریک و بلند در رودخونه مکونگ بسیار دیدنی بود و این مسیر دوچرخه سواری تا شهر مهم بعدی لانگ پروبانگ ادامه داشت و پر از تجارب خوب و به یادموندنی از راهی پر از کودکانی بسیار بانمک و چهره های آفتاب سوخته که با خوشحالی و بلند فریاد میزدند "سابایدی " که به معنی سلام اونهاست و مناظری زیبا و البته دوباره فتح دو کوه بزرگ که کیلومترها فقط بالا بالا و هیچ امیدی به یه کم استراحت و سرپایینی نبود


روستاها همه پر بود از خانه های حصیری درست شده با بامبو و بسیار محقر و فقیرانه و شغل ۸۰ درصد مردم اینجا کشاورزی است ،و بسیار زحمت کش هستند چون با ابزاهای بسیار مبتدی شبیه به انسانهای اولیه کشاورزی میکنند و سبدهای سنگینی بر پشت خم شده و کودکانی که در خانه مسول نگه داری کودک کوچکترند و چهره های بسیار آفتاب سوخته اما ظاهری بسیار شاد و آرام و راضی از زندگی به سبک قدیم ها و پدال زدن در جاده هایی در کنار این مردم ساعتها آدم رو به این فکر میندازه که چه انگیزه ای در زندگی این آدمها بهشون شادی میده و قوت کار سخت ،در زندگی شهری مردم همه چیز دارند ،اینترنت

پارک سینما انواع مراکز خرید اما همچنان حوصلشون سر میره اما اینها چطور ??،گاهی مقایسه سبک زندگی اینها با خودمون جالبه! به نظرم حس آزادی فرهنگ و مذهب و عقیده و این مسایل به همه مردم دنیا این امکان میده با داشتن حق انتخاب سبک زندگیشون هر چی هست بیش از اندازه معمول سختی و استرس خارج از معمول نداشته باشند و به جای نگرانی کنترل ذهن ها توسط مقاماتشون تمرکزشون بر همون دارایی خودشون و اطراف خودشون باشه ،هر چه قدر بیشتر سفر میکنم و مردمانی بیشتری رو میبینم و فرهنگهای دیگر و شکل زندگی های مردم بیشتر حسرت ایرانی رو میخورم که مردم خوبش از نداشتن یکسری آزادی های حق طبیعی هر انسان رنج میبرند و تا زمانی که طعم این آزادی نچشیدی خیلی حس نمیکنی چه خبره ولی بعد از دیدن و دیدن و چشیدن بیشتر میفهمی اوضاع چه خبره و معنی "برای خودت زندگی کردن" چه معنا و مفهومی داره.


من در این سفر دختر پسرهای خارجی بسیار جوونی رو با داشتن سن بیست سالگی میبینم که بهشون میگن" بگ پکر " که توریست های جهانگردی فقط با کیف کولی بزرگ و یه کتاب لونی پلنت هستند و این خودش نشون دهنده این همه

غذاي محلي ويتنامي در لأوسط خيلي خودشمزه غذاي محلي ويتنامي در لأوسط خيلي خودشمزه غذاي محلي ويتنامي در لأوسط خيلي خودشمزه

اين غذا برگ كاهو تازه است كه گوشتهاي قلقلي كباب شده رو همراه با زنجبيل و سير و سس بإدام زميني تند و كمي نودل و ليمو رول ميكني و ميخوريم
استقلال اونا در سنین کمه که ازشون در سن کم آدمهای بزرگ تر با فکری بهتر میسازه ،اما محدودیت ها ذهن آدم ها رو تو ایران خفه نگه داشته و محدودیت های زیادی از طرف فشار خانواده ها و فرهنگ سنتی و جامعه و ...این حق انتخاب به خیلی از جوون ها نمیده تا خودشون بشناسند و این "خودشناسی " نوعی درس بزرگ برای من بود که چقدر ما در ایران استرس ها و نگرانی های بیجا داریم و همین سبب عدم دیدن و لمس کردن و عدم تجربه کافی میشه و ما رو بخصوص به عنوان یک زن ،به شخصی بسیار وابسته به مرد و خانواده نگه میداره و همین نوعی سختی و چالش غیر ضروری زندگی ماست .با احترام بسیار زیادی که به فرهنگ ایران قایلم میتونم بگم برای اولین بار که این همه جوون بدون پدر و مادر در سفر های بسیار دور در سنین کم میبینم ،و هدفم از نوشتن فقط دادن کمی دل و جرات به همه اونهایی که میخونند که بدونند ،خارج از ایران نا امن نیست ،همش دزد نیست ،آدمخورها نیستند ،گاهی خوبه به جای فقط رفتن به کیش و کلی خرید و ترکیه و لب سواحل آنتالیا و پاساژها یه کم هم قدم اون طرف تر از مرزهای ذهنی و الگو برداری از تبلیغات و مردم بشید و بیاید مردم های فرهنگهایی بببینید که تجربه زندگی به آدم میده و این تجربه ای برای من بود پر از روزهایی که یاد گرفتم خودم چطور میتونم بدون کسی از عهده زندگی بدون حمایت بربیام البته با حمایت و لطف همیشگی خداوندم زنده هستم و توان ادامه دارم .من در بیشتر نقاط این کشور از تور لیدر ها و بسیار از جاها میپرسیدم تا به حال ایرانی دیدید و جواب همگی منفی بود و میتونم به جرات بگم درصد بسیار کمی از ایرانی ها اینجا بودند. شهر بعدی لانگ پروبانگ که یکی از بزرگترین و مهمترین شهرهای لاوس است و خیابانهایی با ساختار معماری شهر پاریس قدیم را دارد بسیار جایی آرام و باصفا بود از یه آبشار خیلی قشنگ در چند کیلومتری لانگ پروبانک و روستای فیلها دیدن کردیم که تجربه فیل سواری و شستن فیلها خیلی جالب بود چون این حیون خیلی بزرگه و وقتی پشتش نشستم بهم یاد دادن با زبون لاوسی چطور من حرکتشون بدم و به مربی فیل" ماهوت "میگفتند و ماهوت های ما سالها بود تو این کار بودند و به سختی میتونستند حرکتشون میدند و فیل من به راحتی تا لبه یه دره میرفت دولا میشد و شاخه ها رو میکند تو سر و صورت من و بسیار هیجان انگیز بود کنترل این حیوان عظیم و الجثه و مهیب اما مهربون و دوست داشتنی ،تجربه خوبی بود.


بعد از چند روز استراحت و گردش برگشت به زین و پدال یعنی شروع دوباره ،ما به سمت شهر هوشوای جایی که تجربه زیپ لاین رو قراره داشته باشیم حرکت کردیم.زیپ لاین یعنی تجربه آویزون شدن از طنابی کوتاه به وسیله کاروبین مثل یه قلاب و حرکت ریلی از درختی به درختی دیگه با ارتفاع زیاد از سطح زمین و مثل پرواز یا همون تارزان خودمون و به زبانی تجربه میمون شدن ،خیلی خیلی برای این تجربه بیصبرانه منتظرم ، و اگر خواستید ویدیو هایی از این تجربه جالب و رو ببینید تو یو تیوب فقط سرچ کنی "Gibben experience."




و میتونم بگم برای من بهترین و مهیج ترین بخش این سفر بود ،و اگر واقعا فقط به لاوس بیاین و این تجربه رو داشته باشید یه دنیا ارزش داره قیمتش تقریبا ۲۰۰ دلار برای یک شب اقامت در خونه درختی که دو روز کامل با صبحونه و نهار و شام و چایی و قهوه و

سرویس رفت و برگشت هست،خونه ساخته شده بالای درخت و تماشای منظره غروب و حموم در یک بالکن با منظره کوهای زیبا جزو عجایب اینجاست ،و در واقع به جز یک ساعت پیاده روی تمام مسیر رو بین درختها در پرواز بودیم که وقتی بین زمین و آسمون بدون هیچ حفاظی دورت معلق میشه و با یه ریلی حرکت میکنی خیلی حس خوب و فوق العاده ای که میتونی لذت پرواز تجربه کنی عین یه پرنده.بسیار هم آسونه و مربی هم هست.


ادامه سفر دوچرخه سوار به سوی جنوب لاوس نیز هست که بعد از اتمام تجارب شمال لاوس با قایقیکندرو و ماسفر بر و بسیار آروم بر رودخونه مکونگ به سمت پایتخت برمیگردیم چون احتاجی نیست دوباره از مسیری که اومدیم برگردیم و سریعتر به ویان تیان برمیگردیم و سفر به جنوب آغاز میکنیم ،گرفتنتمدید ویزا در ویان چیان بسیار راحته و ما با ویزایی دو ماه به راحتی همه مسیرها رو پا زدیم ،




در کل مسیر به شمال فقط یکبار کمپ زدیم در بالای کوهی مرتفع در مسیر رسیدن به لانگ پروبانگ ، در کنار جاده و روستایی کوچک با یه دکه کوچیک نودل فروشی که مردم نمیفهمیدند ما دقیقا چه میکنیم و

حضور ما براشون جالب بود کل روستا برای دیدن چادر دور ما جمع شدند و در نهایت من تو یه پشت دکه تو یه آشپزخونه رو آتیش شام پختم و اونا با تعجب منو و غذایی جدید رو نگاه میکردند انگار ما از سیاره ای دیگه اومدیم ،فردا صبح موقع حرکت برای نشون دادن اوج محبتشون به ما آبجو با ملخ سرخ شده تعارف کردند که البته من نخوردم ملخهای زنده رو رو میز گذاشته بودند و پای عقبشون کنده بودند که نپرند خلاصه سر صبحی داستانی بود که نه مرسی ما صبحونه ملخ نمیخوریم ....!!!آخ که یاد نون سنگک و پنیر تبریزی خومون با چایی بخیر!!!! به هر حال مهربونن دیگه میخواستن محبت کنند .


سفر به جنوب لاوس حال و هوای مزارع چایی و قهوه داشت و البته در چند مسیر بسیار شیب دار و سخت بود و ما در یک روز از شهر پاکسی از شهرهای مهم دیگه لاوس به سمت شهرهای چهارهزار جزیره حرکت کردیم جایی که بسیار دیدنی است و مکانی زیبا و آرامشبخش بود و این یک روز دوچرخه سواری از صبح زود به سمت جزایر ۱۳۰ کیلومتر راه بود که اولین رکورد من در یک روز بالای ۱۱۰ کیلومتر بود وقتی

رسیدیم از خستگی داغون بودم اما یکی از بهترین حس ها رو تجربه کردم که اگر واقعا مجبور باشم میتونم و تقریبا اولین بار بود که تو جاده ای تاریک در شب بدون چراغ سی کیلومتر راه رو اومدم و شب رو در کنار رودخونه آروم با قرص کامل ماه و انعکاسش در رود شام رو خوردیم ،


سفر به کشور لاوس به سمت ویتنام ادامه دارد و بسیار خوشحالم که موفق به گرفتن ویزای ویتنام شدم ،کشور لاوس هم با وجود همه روزهای خوب بد سخت و آسون و چالش های خودش تموم شد و دفتر این سفر هم در اواخر ماه نوامبر بسته شد.در عکسها توضیحات بیشتری از مسیر دوچرخه سواری و تجارب گوناگون هست ،




Additional photos below
Photos: 37, Displayed: 22


Advertisement



Tot: 0.197s; Tpl: 0.016s; cc: 7; qc: 48; dbt: 0.0984s; 1; m:domysql w:travelblog (10.17.0.13); sld: 1; ; mem: 1.2mb